همانطور که فیلم امریکا فلسطین دیگر به من/ ما نشان داد- فلسطینی غیر از آن که عادت به شنیدن اسمش از بلندگوهای همیشگی داشتیم- و فیلم کفرناحوم لبنانی دیگر -که شبیه آشپزخانهی همیشگی لبنانی، تبوله و فلافل و حمص نیست زیاد و خیلی کاری به هیفا وهبی و حس.ن نص.راندارد- علاء مشذوب با نوشتههایش از دل کربلا کربلای دیگری به من نشان داد.
در اوایل قرن بیستم: مردی عراقی/ یهودی در کربلا ساکن میشود و از شهر خوشش میآید. شهر را با تمام جزئیات و امور روزمرهاش دوست میدارد. با تمام مسائل اجتماعیاش و مراسم مذهبیاش. مرد از شهر لبریز شد اما دینش را رها نکرد. خانهای خرید و مکانی برای فروش و ساخت طلا هم. بعد بلندپروازی را به آن جا رساند که حمامی در مدینه باز کرد. اما کار حمام نگرفت چون مرد یهودی بود و به اعتقاد مردم شهر نجس و کسی برای حمام کردن و غسل و دور کردن نجاست از خود به حمامی نمیرود که صاحبش را نجس بداند.
در یکی از گروههای خوانش کتاب کسی نوشت:
درباره این سایت